تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان و خدایی که در این نزدیکی است... و آدرس solaleh20.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خدا کند که جوانان زحق جدا نشوند
به صحبت بد و بدخواه مبتلا نشوند
سر عقيده خود پاى فشارند چو کوه
بسان کاه زهر باد جابجا نشوند
روز جوان مبارک
از دامان ليلا گلى بر آمد
شبيه حضرت پيغمبر آمد
نور دل زينب اطهرآمد
لشکر کربلا را افسر آمد
.
.
ولادت زيباترين، بااخلاق ترين، داناترين و رشيدترين جوان تاريخ مبارک
ای عشق ای ترنم نامت ترانه ها
معشوق آشنای همه عاشقانه ها
ای معنی جمال به هر صورتی که هست
مضمون و محتووای تمام ترانه ها
با هر نسیم دست تکان می دهد گلی
هر نامه ای ز نام تو دارد نشانه ها
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت
گل با شکوفه، خوشه گندم به دانه ها
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دریا به موج و موج به ریگ کرانه ها
باران قصیده ای است تر و تازه و روان
آتش ترانه ای به زبان زبانه ها
اما مرا زبان غزلخوانی تو نیست
شبنم چگونه دم زند از بیکرانه ها
یک لحظه از نگاه تو کافیست تا دلم
سودا کند دمی به همه جاودانه ها
زنده یاد «قیصر امین پور»
خدایا:
قلبم را با روشنی
نگاهم را با پاکی
دستانم را با مهربانی
قدم هایم را با استواری
کلامم را با راستگویی
کردارم را با بردباری
پیوند ده؛ به گونه ای که در رراهی که تو می پسندی قدم بر دارم و هرگز برای لحظه ای اسیر لغزش ها نشوم و از یاد نبرم که در لظه لحظه های زندگیم حضور توست که مرا به آرامش و موفقیت خواهد رسانید..........
یه روز داشتم با دایی ام در مورد این که بالاخره تصمیمی که گرفتم رو به پدرم بگم یا نه حرف می زدیم که آخر سر بعد کلی بحث و گفتگو بهم گفت که هر وقت خواستی یه قورباغه رو بخوری صبح اول وقت بخور!!!!! هر وقتی هم خواستی دو تا قورباغه بخوری اول اونی که زشت تره رو بخور!!!!!! یعنی در واقع بهم گفت که اگه یه تصمیمی رو گرفتی واسه انجام کاری (البته درست) تا پشیمون نشدی انجامش بده.
حالا نظر شماها چیه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
روز پدر و میلاد حضرت علی (ع)
به همه پدرای دنیا بخصوص پدر خودم مبارک
رجب
بهانه ایست برای دوستی با خدا، لحظه هایت سرشار از این دوستی................
ازخدا پرسيدم ............
ازخدا پرسيدم خدايا چه چيزي تو را ناراحت مي کند؟ خداوند فرمود: هر وقت بنده اي با من سخن مي گويد، چنان به حرفهاي او گوش مي دهم که گويي به جز او بنده ديگري ندارم. ولي او چنان سخن مي گويد که انگار من خداي همه هستم الا او...
اين عشق نيست که دنيا را مي چرخاند. عشق چيزي است که چرخش آن را ارزشمند مي کند
ز چشمت اگر چه دورم هنوز….پر از اوج و عشق و غرورم هنوز
اگر غصه باريد از ماه و سال….به ياد گذشته صبورم هنوز
شکستند اگر قاب ياد مرا…..دل شيشه دارم بلورم هنوز
سفر چاره دردهايم نشد….. پر از فکر راه عبورم هنوز
ستاره شدن کار سختي نيست…. گرشتم ولي غرق نورم هنوز
پر از خاطرات قشنگ توام…..پر از ياد و شوق و مرورم هنوز
ترا گم نکردم خودت گم شدي……من شيفته با تو جورم هنوز
اگر جنگ با زندگي ساده نيست…..در اين عرصه مردي جسورم هنوز
اگر کوک ماهور با ما نساخت…..پر از نغمه پک و شورم هنوز
قبول است عمر خوشي ها کم است…..ولي با توام پس صبورم هنوز
نردبان اين جهان ما و مني است…..عاقبت اين نردبان افتادني است
لاجرم آنکس که بالاتر نشست……استخوانش سخت تر خواهد شکست
به خدا گفتم "خسته ام" گفت : " لا تنقطوا من رحمه الله ... از رحمت خدا ناامید نشوید."
گفتم : " هیچ کسی نمیدونه تو دلم چی میگذره" گفت : " ان الله بین المرء و قلبه .... خدا حائل است میان انسان و قلبش."
گفتم : " هیچ کسی رو ندارم." گفت : " نحن اقرب الیه من حبل الورید... ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم."
گفتم : " ولی انگار اصلا منو فراموش کردی" گفت : " فاذکرونی اذکر کم ... منو یاد کنيد تا یاد شما باشم."
روزي مرد جواني وسط شهري ادعا مي كرد كه زيبا ترين قلب را دارد . جمعيت زياد جمع شدند . قلب او كاملاً سالم بود و همه تصديق كردند كه قلب او به راستي زيباترين قلبي است كه تاكنون ديدهاند. ناگهان پير مردي جلوي جمعيت آمد و گفت كه قلب تو به زيبايي قلب من نيست .
مرد جوان و ديگران با تعجب به قلب پير مرد نگاه كردند قلب او با قدرت تمام ميتپيد اما پر از زخم بود. تكههايي جايگزين شده بود و براي همين گوشههايي دندانه دندانه درآن ديده ميشد .در بعضي نقاط شيارهاي عميقي وجود داشت كه هيچ تكهاي آن را پرنكرده بود، مردم كه به قلب پير مرد خيره شده بودند با خود ميگفتند كه چطور او ادعا ميكند كه زيباترين قلب را دارد؟
مرد جوان گفت تو حتماً شوخي ميكني؛ قلب تو فقط مشتي زخم و بريدگي و خراش است.
پير مرد گفت : قلب تو سالم به نظر ميرسد اما من هرگز قلب خود را با قلب تو عوض نميكنم. هر زخمي نشانگر انساني است كه من عشقم را به او دادهام، من بخشي از قلبم را به او بخشيدهام. گاهي او هم بخشي از قلب خود را به من داده است كه به جاي آن تكهي بخشيده شده قرار دادهام؛ اما بعضي وقتها بخشي از قلبم را به كساني بخشيدهام اما آنها چيزي از قلبشان را به من ندادهاند، اينها همين شيارهاي عميق هستند . اميدوارم كه آنها هم روزي بازگردند و اين شيارهاي عميق را با قطعهاي كه من در انتظارش بودهام پركنند، پس حالا ميبيني كه زيبايي واقعي چيست ؟
مرد جوان بي هيٝٝٝٝٝٝٔٔٔچٔٔ سخني ايستاد، در حالي كه اشك از گونههايش سرازير ميشد به سمت پير مرد رفت از قلب جوان و سالم خود قطعهاي بيرون آورد و با دستهاي لرزان به پير مرد تقديم كرد پير مرد آن را گرفت و در گوشهاي از قلبش جاي داد و بخشي از قلب پير و زخمي خود را به جاي قلب مرد جوان گذاشت . مرد جوان به قلبش نگاه كرد؛ ديگر سالم نبود، اما از هميشه زيباتر بود .
زيرا كه عشق از قلب پير مرد به قلب او نفوذ كرده بود!
لطفا از این آدرس (همونی که الان توی آدرس بار پنجره ی اینترنت می بینید) استفاده کنید و بهم سر بزنید.
ممنون
سلام. من وبلاگم رو تغییر دادم امیدوارم اینجا هم بهم سر بزنین.